فهرست مطالب

آموزه های فقه عبادی - پیاپی 5 (پاییز و زمستان 1401)

نشریه آموزه های فقه عبادی
پیاپی 5 (پاییز و زمستان 1401)

  • تاریخ انتشار: 1401/10/01
  • تعداد عناوین: 6
|
  • مهدی اخلاصی* صفحات 7-28

    اذان در میان آموزه های دینی علامتی است که بیانگر داخل شدن وقت نماز است. ازاین رو نزد مسلمانان از جایگاهی ویژه برخوردار است. در این میان، با مراجعه به کتب فقهی می توان به دو خوانش متفاوت از اذان و اثربخشی آن دست یافت؛ به طوری که بر وفق یک نگره، اذان به خودی خود خصوصیتی نداشته و اعتماد بر آن در پرتو اطمینانی است که برای مکلف حاصل می شود، بنابراین تنها زمانی می توان با اعتماد بر آن به نماز ایستاد که اطمینان از داخل شدن وقت حاصل شود. بر وفق نگره دیگر، اذان نهادی مستقل بوده و کاشفیت آن نسبت به داخل شدن وقت تعبدی است؛ بدین معنا که با شنیدن اذان می توان به نماز ایستاد. در این میان، با توجه به حضور شیعیان و اهل سنت در سرزمین های یکدیگر و لزوم حضور پرشکوه در مراسم عبادی، پرداختن به این بحث امری ضروری است. بدین منظور در پژوهش پیش رو که با تکیه بر گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی سامان یافته است، چگونگی کاشفیت اذان از داخل شدن وقت نماز در منابع اسلامی مورد بازخوانی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که اذان نهادی مستقل است که کاشفیت آن از داخل شدن وقت نماز تعبدی بوده و می توان با تکیه بر آن وارد نماز شد.

    کلیدواژگان: اذان، وقت نماز، سیره عقلا، تعبد، اطمینان
  • احمد صابری مجد، علی جعفری، علی اکبر ربیعی* صفحات 29-49

    هنگامی که شوخی مشتمل بر عناوین حرامی همچون دروغ، کوچک شمردن و توهین قرار نگیرد، مورد تایید شرع می باشد. حکم شوخی به دروغ مورد تفاوت دیدگاه فقیهان امامیه قرار گرفته است که در صورت صدق عنوان گناه کبیره دروغ، در ابواب گوناگون فقهی همچون عدالت حاکم شرع، قاضی، شهود و... تاثیرگذار است. نوشتار حاضر به این پرسش پاسخ می دهد که آیا شوخی به دروغ جایز است یا مندرج تحت ادله حرمت دروغ قرار گرفته و حرام می باشد. مسئله مزبور را می توان به دو نحوه تصور و ارزیابی نمود و به حکم شرعی آن دست یافت: نخست آنکه دروغ به شوخی با انگیزه شوخی و بدون قصد مدلول کلام باشد و دوم آنکه گوینده مدلول کلام را قصد نماید. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی سامان یافته و از ابزار کتابخانه ای بهره جسته است. برایند نوشتار حاضر با بررسی و ارزیابی دیدگاه ها و ادله مربوط به مسئله شوخی به دروغ، این است که چنانچه قرائن حالیه یا مقالیه نوعیه، مبتنی بر مقام شوخی در کلام وجود داشته باشد، مندرج تحت ادله حرمت کذب قرار نمی گیرد و شوخی جایز است.

    کلیدواژگان: شوخی به دروغ، حرمت دروغ، اخبار از واقعیت، قرینه حالیه و مقالیه، شوخی محض
  • البرز محقق گرفمی*، سید علی سجادی زاده، محسن جهانگیری صفحات 51-80

    مفهوم احتیاط ورزی به حکم خرد و شریعت، امری پسندیده شمرده می شود. اما شایسته است به سبب برخی پیامدهای ناگوار احتمالی آن، گستره و ضوابطی برای آن تعیین شود. توجه به این امر در حوزه تعیین احکام شرعی مکلفان و در قامت یکی از ارکان اجتهاد روشمند بایسته می نماید. این نوشتار با بهره از منابع اسنادی و به روش اکتشافی تحلیلی در پی تبیین مهم ترین راهکارهایی است که از احتیاط ورزی نامتناسب مجتهد در مقام افتاء پیشگیری نماید. برای دست یافتن به این هدف، در گام نخست مفهوم احتیاط در مقام افتاء تبیین شده و پس از آن، ادله موافقان به کارگیری این روش به چالش کشیده شده است. پس از آن برای اثبات ضرورت کاستن از چنین احتیاط هایی، پیامدهای ناگوار این روش تبیین شده است. در گام بعد نیز راهکارهای زیر در قامت بایسته های روش اجتهادی در مقام افتاء معرفی شده اند: کاستن اثرپذیری از دانشوران پیشین در سه عرصه اجماع، شهرت فتوایی و فهم اصحاب؛ موضوع شناسی مناسب؛ در نظر داشتن مصالح اسلام و مسلمین؛ توجه به تبلیغ اثربخش دین و توجه به اصل تساهل در احکام.

    کلیدواژگان: احتیاط، افتاء، مجتهد، حکم، حدیث
  • محمد مختاری، مهدی عبادی*، سید ابوالقاسم حسینی زیدی صفحات 81-96

    گاه ممکن است گروه هایی از مکلفان دارای مشاغل سخت و طاقت فرسا بوده و توانایی روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان را به هیچ وجه یا مثلا در تابستان نداشته باشند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی بعد از بیان مقدماتی در مورد واژه شناسی «طاقه» در لغت و قرآن و نیز مصادیق «الذین یطیقونه»، درصدد بررسی و بیان این مطلب است که با توجه به روایات و نظرات فقها، حتی اگر صاحبان مشاغل سخت تا پایان مدت کار (مثلا 30 سال)، به جهت شرایط دشوار کاری مانند: عدم امکان رها کردن یا تغییر شغل طاقت فرسا، جابه جا نشدن ساعت کاری، نداشتن مرخصی در کل سال و...، قادر به گرفتن روزه و قضای آن نباشند، پس از بازنشستگی و پایان خدمت مکلف هستند تا زمانی که زنده اند، روزه های خود را قضا نمایند؛ چراکه بعد از بازنشستگی، ایشان مانند شیخ و شیخه و صاحب عطاش نیستند که روزه گرفتن برایشان حرج یا ضرر داشته باشد تا ازاین جهت قضای روزه از گردنشان برداشته شده و به پرداخت فدیه اکتفا نمایند. اما در دوران کار با توجه به شرایط مذکور، از مصادیق یطیقونه به شمار رفته و از ادای روزه معذور خواهند بود.

    کلیدواژگان: مشاغل سخت، روزه، طاقت فرسا، قاعده لاحرج، ماه رمضان
  • جواد معین*، محمدعلی وطن دوست صفحات 97-117

    در چند دهه اخیر، دیدگاه های علامه طباطبایی به عنوان یکی از اندیشمندان دینی معاصر در موضوعات گوناگون علوم اسلامی، از سوی پژوهشگران و دانش پژوهان دینی مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش های انجام شده پیرامون دیدگاه های علامه طباطبایی، بیشتر در موضوعات قرآنی، فلسفی و عرفانی بوده است. در این میان، درباره «روش تفسیری آیات فقهی» ایشان کمتر پژوهشی صورت گرفته است. این در حالی است که علامه طباطبایی افزون بر شرح کفایه الاصول آخوند خراسانی، در تفسیر المیزان نکات تفسیری ارزشمندی را ذیل آیات الاحکام بیان نموده است. در جستار حاضر تلاش شده است به شیوه توصیفی تحلیلی، مهم ترین مبانی علامه طباطبایی در تفسیر آیات فقهی قرآن استخراج گردد. در پایان، این نتیجه به دست آمده است که علامه طباطبایی از قواعد و مبانی گوناگونی در تفسیر آیات فقهی قرآن بهره جسته که از آن جمله می توان به مواردی مانند «حجیت ظواهر کتاب، تشریعی بودن آیات قرآن، حجیت سنت، قواعد اصول فقه، قواعد ادب عربی، علوم قرآن (قرائت، اسباب نزول و نسخ)» اشاره نمود. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که قواعد و مبانی ایشان در تفسیر آیات الاحکام، با دیدگاه های مشهور فقهای امامیه همسو بوده و برداشت های تفسیر ایشان، تفاوت چندانی با دیدگاه مشهور ندارد.

    کلیدواژگان: مبانی، آیات الاحکام، فقه، قرآن، علامه طباطبایی، تفسیر، روش شناسی
  • محمدمهدی یزدانی کمرزرد*، محمد امامی، سید مهدی نقیبی صفحات 119-144

    چنانچه شخصی به جماعت اقتدا نماید و امام جماعت سوره عزیمه قرائت نماید، اما در بین نماز، سجده سوره عزیمه را انجام ندهد، ماموم از سویی باید به خاطر استماع آیه سجده، سجده آن را انجام دهد و از دیگرسوی، انجام این سجده ممکن است موجب خلل در نماز باشد. ماموم دچار این مشکل می شود که کدام طرف را بپذیرد و راه حل برون رفت از این چالش چیست؟ در این زمینه، میان فقهای امامیه اختلاف نظر وجود دارد. طبق یک نظریه، تبعیت از امام اقتضا می کند که ماموم هم سجده را ترک نماید. نظریه دوم قائل است که ماموم باید سجده کند و برای او تبعیت از امام در این حال جایز نیست. قائلان به نظریه دوم، راه حل های مختلفی ارائه داده اند. عده ای گفته اند در این حالت، ماموم باید بدل سجده را انجام دهد؛ یعنی ایماء و اشاره جایگزین سجده می شود. گروهی گفته اند باید هم از ایماء استفاده کند و هم سجده را بعد از پایان نماز انجام دهد و از نظر برخی دیگر، وظیفه او فقط انجام سجده بعد از نماز است. این مقاله که با مطالعه متون کهن، مستندات فقهی مسئله را به شیوه تحلیلی توصیفی بررسی کرده است، با بررسی مستندات نظریه های مربوط، نتیجه گیری نموده است که به تبع امام، ماموم نیز نباید سجده را انجام دهد؛ لیک به دلیل وجود مقتضی و فقدان مانع، انجام ایماء و اشاره برای او الزامی است و نمازش صحیح است.

    کلیدواژگان: سوره عزیمه، سجده، نماز جماعت، ماموم، ایماء
|
  • Mehdi Ekhlasi Pages 7-28

    Adhān (Arabic: اذان, Islamic Call to Prayer) is a sign among religious teachings that indicates the arrival of the time of prayer. Therefore, it has a special place among Muslims. Two different readings of adhān and its effectiveness in the meantime can be achieved by referring to jurisprudential books, so that according to an approach, adhān does not have any character in itself and trust in it is in the light of the certainty that it is achieved for the accountable (mukallaf). Therefore, it is only possible to say prayer with confidence in it when the certainty of the time is reached. According to another view, adhān is an independent institution and its indicating is relative to entering the taʿabbud (Arabic: تعبد, compulsory obedience) time of worship, meaning that you can stand up for prayer, when you hear adhān. it is essential to have this discussion considering the presence of Shīʿites and Sunnīs in each other’s lands and the necessity of a magnificent presence in religious ceremonies. For this purpose, in this study, which was based on library and descriptive-analytic method of gathering information, the method of indicating adhān from entering ṣalāh (Arabic: صلاه, prayer) time in Islamic sources was re-read. The results show that adhān is an independent institution that its indication from entering the time of prayer is taʿabbud (Arabic: تعبد, compulsory obedience) and can be used to enter the prayer by relying on it.

    Keywords: Adhān (Arabic: اذان, Islamic Call To Prayer, Ṣalāh Times, Usages Of The Wise (Arabic: سیره العقلاء), Taʿabbud (Arabic: تعبد, Compulsory Obedience, State Of Tranquility, Arabic: اطمئنان, Iṭmʾnān
  • Ahmad Saberi Majd, Ali Jafari, Aliakbar Rabiee * Pages 29-49

    Joking is approved by Sharīʿah when it is not prohibited (Arabic: حرام, Romanized: ḥarām) by titles such as lying, insulting, or offending. The ruling of joke as lying has been disputed from the opinion of Jaʿfarī jurists, which is effective in various chapters of jurisprudence, such as the justice (Arabic: عداله, Romanized: ʿidāla) of Ḥākim al-Sharʿ (Arabic: حاکم الشرع, the ruler of Sharia), judge (Arabic: قاضی, Romanized: Qāḍī), witness (Arabic: شاهد, shāhid), etc if it is considered to be a major sin (Arabic: کبیره, Romanized: kabīra) of lying. This article answers the question whether it is permissible to joke with a lie or it is forbidden under the evidence of sanctity of lying. This article answers the question whether it is permissible to joke with an intention of lying or it is forbidden under the evidence of the prohibition of lying. The mentioned issue can be imagined in two forms and evaluated, and its sharīʿa ruling can be reached. The first is that lie must be with joking by a motive of joking without intention of the signification and the context of the word, and the second is that the speaker must intend to signify the meaning of the word. The current research is descriptive and analytical and uses library tools. The result of the present article, by examining and evaluating the views and evidences related to the issue of joke as lying, is that if there is inferential circumstances or specific literal circumstances, based on the position of a joke in the word, the joking is not included under the evidence of the prohibition of kidhb (Arabic: کذب, lying) and joking is permissible.

    Keywords: Joke As Lying, Prohibition Of Lies, Informing From Truth, Inferential Circumstance Or Literal Circumstance, Pure (Simple) Joke
  • Alborz Mohaghegh Garfami *, Sayyed Ali Sajjadi Zadeh, Mohsen Jahangiri Pages 51-80

    The concept of caution (Arabic: احتیاط, Romanized: ʼIḥtiyāṭ) is considered a desirable thing according to reason (intellect) and sharīʿah (Arabic: شریعه). However, it is appropriate to determine a limit and criteria for it due to some possible unfortunate consequences. Paying attention to this issue is necessary in determining the religious rulings (Arabic: الاحکام الشرعیه) of accountable (mukallafīn) people and in the form of one of the pillars of methodical Ijtihād (Arabic: اجتهاد). This article utilizes cited sources by exploratory and analytical methods to explain the most important ways to prevent the disproportionate caution of mujtahid (Arabic: مجتهد) in the position of ʼIftāʼ (Arabic: إفتاء, English: Act of issuing a fatwā or a legal opinion by an authoritative consultant in matters of law and jurisprudence). In order to achieve this goal, the concept of caution in the first step for issuing is explained and after that, the arguments of those in favor of using this method have been challenged. After that, the unfortunate consequences of this method have been explained to prove the necessity of reducing such cautions. In the next step, the following solutions have been introduced in the form of the necessity of the Ijtihād method in the position of issuing: reducing the influence of previous scholars in three areas of consensus (Arabic: إجماع, Romanized: ʼijmāʿ), tradition famous through juristic opinion (Arabic: الشهره الفتوائیه) and understanding of the companions, appropriate thematology, considering the interests of Islam and Muslims, paying attention to the effective propagation of religion and paying attention to the principle of latitudinarianism in rulings.

    Keywords: Caution (Arabic: احتیاط, Romanized: ʼiḥtiyāṭ), ʼiftāʼ (Arabic: إفتاء, English: Act Of Issuing A Fatwā Or A Legal Opinion By An Authoritative Consultant In Matters Of Law, Jurisprudence), Mujtahid (Arabic: مجتهد), Ḥukm (Religious Ruling), Ḥadīth (Arabic: حدیث)
  • Mohammad Moghtari, Mahdi Ebadi *, Abolghasem Hoseyni Pages 81-96

    Some groups of accountable (mukallafīn) people may sometimes have difficult jobs and may not be able to fast Ṣawm (Arabic: صوم) during the holy month of Ramaḍān at all, or in the summer, for example. The present research is a descriptive-analytic method, after preliminary statement about the terminology of ṭāqah (Arabic: طاقه, endurance) in the word and the Noble Qurʾān, as well as the examples of “upon those who are able [to fast, but with hardship]” (Arabic: علی الذین یطیقونه, Phonetic transliteration: allatheena yuteeqoonahu, the Noble Qurʾān 2:184) to investigate and express the fact that according to the traditions and opinions of jurists, even if the owners of hard jobs are not able to perform fast and carrying out or fulfilling the fasting (Arabic: قضا, Romanized: qaḍā of missed fasting) until the end of the working period (e.g., 30 years), due to difficult working conditions such as: the inability to leave or change a grueling job, the shift of working hours, not having vacation all year round, etc., and they are obligated to perform their fasts while they are alive after retirement and the end of service, because they are not like an old man or an old woman and a thirsty person after their retirement that fasting is harmful for them to be able not having qaḍā and satisfied with paying fidya (fidyah) for fasts missed out of necessity. But they will be considered examples of “upon those who are able [to fast, but with hardship]” (Arabic: علی الذین یطیقونه, Phonetic transliteration: allatheena yuteeqoonahu) and will be excused from performing fasting during the work, according to the above-mentioned conditions.

    Keywords: Hard Jobs, Ṣawm (Arabic: صوم, Fasting, Grueling, Prohibition Of Distress (Arabic: لا حرج, Principle Of Distress, The Holy Month Of Ramaḍān
  • Javad Moein *, Muhammadali Vatandoost Pages 97-117

    In recent decades, the views of ‘Allāma Ṭabāṭabāʾī as one of the contemporary religious scholars in various subjects of Islamic sciences have been taken into consideration by religious scholars and researchers. The studies conducted around the views of ‘Allāma Ṭabāṭabāʾī were mostly in Qurʾānic, philosophical and mystical subjects. In the meantime, not much research has been done about his “method of tafsīr of jurisprudential verses”. In this regard, in addition to the explanation (sharḥ) of “Kifāyat al-uṣūl (Arabic: کفایه الاصول)” of Akhund Khurāsānī (Persian: آخوند خراسانی), in tafsīr (Arabic: تفسیر, English: Explanation) of al-Mīzān fī tafsīr al-Qurʾān (Arabic: المیزان فی تفسیر القرآن, often known as Tafsīr al-mīzān), they have mentioned valuable commentary points under Ayāt al-aḥkām (Arabic: آیات الاحکام) or Fiqh al-Qurʾān (Arabic: فقه القرآن) that refers to the verses of the Qurʾān in which the Religious rulings are explained or from which rulings can be extracted and inferred. This article attempts to extract the most important fundamentals of ‘Allāma Ṭabāṭabāʾī in tafsīr of jurisprudential verses in the Qurʾān. It has been concluded at the end of this conclusion, that ‘Allāma Ṭabāṭabāʾī used various rules and fundamentals in tafsīr of jurisprudential verses of the Qurʾān, including such things as the “reliability of the apparent Meanings (ẓawāḥir) of the Holy Qurʾān, the legality of the verses of the Holy Qurʾān, the validity and reliability of the Sunnah (Arabic: السنه) or the tradition, the rules of the principles of jurisprudence (Uṣūl al-fiqh or Principles of jurisprudence (Arabic: اصول الفقه), the rules of Arabic literature, Qurʾānic studies (Qirāʼah or recitations or readings, Sabab al-Nuzūl [Arabic: سبب النزول, cause of revelation] and its plural Asbāb al-Nuzūl [Arabic: اسباب النزول] and abrogation)”. The findings indicate that his rules and fundamentals in tafsīr of Ayāt al-aḥkām are aligned with the views of famous Jaʿfarī jurists and his understandings of tafsīr are not much different from the famous ones.

    Keywords: Caution (Arabic: ƍśºǀťůř, Romanized: ʼiḥtiyāṭ), ʼiftāʼ (Arabic:Ōśºťɵœ, English: Act Of Issuing A Fatwā Or A Legal Opinion By An Authoritativeconsultant In Matters Of Law, Jurisprudence), Mujtahid (Arabic: ŶºƸŤŬƯ), Ḥukm (Religious Ruling), Ḥadīth (Arabic: Ŧƿŷů)
  • Mohammadmahdi Yazdani Kamarzard *, Mohammad Imami, Seyyed Mahdi Naghibi Pages 119-144

    If a person performs the congregation and Imām of congregational prayer or Imām al-jamā‘a (Arabic: إمام الجماعه) recites ‘Azāim or ‘Azāʾim al-Sujūd (Arabic: عزائم السجود) but does not perform the prostration of sūrah al-‘azīma in ṣalāh (Arabic: صلاه, prayer), on the one hand, the person who prays behind that imam must perform his/her prostration in order to hear the verse of Sajdah, and on the other hand, performing this prostration may cause interruption in prayer and the person who prays behind an imam (Arabic: ماموم, Romanized: maʾmūm) has a problem about which side to accept. Therefore, how can an accountable (mukallaf) get out of this challenge? There is a difference of opinion among Jaʿfarī jurists in this regard. According to one theory, following the imam requires that the person who prays behind an imam must also leave prostration. The second theory states that maʾmūm must prostrate and that it is not permissible for maʾmūm to follow the imam in this situation. The second theory has offered different solutions. Some jurists say that in this case, maʾmūm must perform the substitution of sajdah (by gesture). A group of jurists said that maʾmūm must use gesture and perform sajdah after finishing the prayer, and according to others, maʾmūm’s obligation is only to perform sajdah after the prayer. This article, which has studied the jurisprudential documents of the issue in analytical-descriptive way by studying ancient texts, has concluded that by following an imam, maʾmūm must not perform prostration, but due to the existence of necessary and lack of obstacles, performing gesture and pointing is obligatory for maʾmūm and maʾmūm’s prayer is correct and valid.

    Keywords: Hard Jobs, Ṣawm (Arabic: Ƭƺºƈ, Fasting), Grueling, Prohibitionof Distress (Arabic: Ũźůlj, Principle Of Distress), The Holy Month Of Ramaḍān